رمضان، شبهای قدر و احیاء در ذهنم با زمستان گره خورده و دوران مدرسه ابتدایی احمدی و راهنمایی سعدی. تا دلمان میخواست لذت میبردیم. میخواستی با خدا باشی میرفتی با دعا با خدایت به درد دل مینشستی و البته آن شبها صفایی هم داشت برای شب قدر گردان که چه ها نمیکردند در این خیابانها اطراف مسجد.
این روزها هنوز یاد تمرین سرود «علی ای همای رحمت» بر ذهنم حک شده و انگار فاصلهای با من ندارد ولی همین نزدیکی هم غیر قابل دسترس است و همه و همه گذشت تا دیگر برای رفتن به احیاء و مراسم مولا حتی نیازی به ظاهر شال و کلاه هم نباشد.
در وصف علی هم تنها میتوان گفت … مهربانی … رحمت و نه غضب!
این حدیث هم تقدیم به همه دوستدارانش و هم به مدعیان پیروی از راهش؛
«لاتَقْتُلُوا الْخَوارِجَ بَعْدى، فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَاَخْطَاَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فاَدْرَكَهُ.» پس از من خوارج را نكشيد، چون كسى كه حق را بجويد و اشتباه كند مانند كسى نيست كه باطل را بخواهد و آن را بيابـد. (خطبه 60 ترجمه استاد محمد مهدی جعفری و استاد پناهیان)
این موج مدّ چیست که تا ماه میرود
دریای درد کیست، که در چاه میرود
اینسان که چرخ میگذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه میرود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده، به اکراه میرود
آبستن عزای عظیمی است، کاینچنین
آسیمه سر نسیم سحرگاه میرود
مرغان نوحهخوان سحر را چه شیونی است
وقتی که او به جانب درگاه میرود؟
دیشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه میرود؟
در کوچههای کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه میرود
دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایهای که در دل شب راه میرود
قیصر امینپور
پ.ن: پست شب قدر سال گذشته – این پست هم زیر تیغ خودسانسوری رفت